اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب

ساخت وبلاگ

بچه هایی که برای رزیدنتی می خونید خسته نباشید من امروز کشیکم و از توی پاویون براتون می نویسم یادم میاد به پارسال این موقع ها و اضطراب و دلشوره تمام نکردن و عقب افتادن و مقایسه خودم با بقیه . بچه ها یادتون باشه موقع رزیدنتی اون اصول و نکات کلی هستن که تعیین کننده میشن نه جزئیات و ظرایف چون همون نکات اصلی به دلیل حجم بالای مطلب از یاد میرن پس اگه عقب موندین نترسید هرچی زمان مونده رو صرف مرور کنید بقیه رو هم بریزید دور وسواس نداشته باشید 

اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : residencyc2 بازدید : 179 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 5:58

آمده ام خونه . تنم حسابی خسته راه است . از صبح تا الان فرصت خواب نداشتم . الان هم که نیاز به خواب دارم نمی توانم بخوابم . توی دلم هزارجور حس خوب و بد به هم آمیخته . شدیدا زرد و بی حال و خسته ام دچار آنمی شدم . ریزش موی فجیعی دارم . تکست عزیزمون رو خریدم . توی مسیر باران بود و درخانه گل های نرگس و شعر و مادر و پدر و خانواده ... آدم هایی که ما را از خانواده هایمان دور می کنند این چیزها را نمی فهمند .توی اون شهر غربت همیشه  دلم اینجاست دلم پیش این هاست ... حس می کنم زندگی واقعی ام به کل از دست رفته . شبیه آدمی بی کس و کار درآن شهر زندگی می کنم ... دلم چیزی خوب تر و شیرین تر می خواست ... ولی به انصراف نمی توانم فکرکنم به هزار و یک علت و اجبار ... هرچند این شهری که قبول شدم ایده آلم نبود این رشته را خودم انتخاب کردم خودم خواستم ... اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : residencyc2 بازدید : 182 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 5:58

برف می بارد ... هیچ انگیزه ای برای شروع فردا ندارم ... یکی از دوستام انصراف داد و رفت گفت نمیتونه جو سال بالاییها رو تحمل کنه . امروز حس کردم عمیقا اینجا تنهام ولی تحمل کردم ... تحمل کردم و می کنم . استاد بی سوادمون از اوردر درست من عکس گرفته که یعنی اشتباه بوده ... دیگه واقعا نمی دونم چه کار باید بکنم ... آموزش اینجا در حد صفره ....

اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : residencyc2 بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 12:40

برای تبریک روز پرستار برای پرستارهامون لیوان چینی و قاشق خریدم سرپرستاراورژانس پیغام داده فکر نکنید حالا با این هدیه ها ما اگر موردی پیش بیاد گزارش نمی کنیم ... فقط دلم می خواست برگردم به نقطه اول و ببینم واقعا چه مشکلی داره که این قدر تلخ و پارانوئیده ؟ من اگر دنبال این چیزا بودم بهتر نبود برای استادهام چیز می خریدم ؟!!!!!

اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : residencyc2 بازدید : 180 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 13:01

دیروز وقتی برگشتم خونه ساعت ۳ بعد از ظهر بود یه بروفن خوردم و بعد خوابیدم  و وقتی بیدار شدم ساعت ۷ صبح بود بعدش هم نمی تونستم از تخت پاشم تا ساعت ۱۱ تو رختخواب بودم فیلم دیدم و سرفه کردم بعد شام دیشب رو گرم کردم جای ناهار خوردم سیب زمینی که توی باغچه کاشته بودم سبز شده ... عطسه امان نمیده گمان کنم بیمار شده ام فردا کشیکم امروز عصر با یکی از بچه ها که انصراف داده میخواهیم برویم بیرون هیچ جا رو هم بلد نیستیم قراره از خوابگاه که میره جاش رو بده من . صاحبخونه یه سوسک افتاده رو فرشش برداشته فرش رو برده قالیشویی ... این جا کنج دنج و راحتیه کاش فقط دور نبود از بیمارستان و خیابون اصلی... خوابم میاد هنوووز اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب...
ما را در سایت اتمام کتاب نورولوژی یک تجربه عجیب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : residencyc2 بازدید : 147 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 13:01